مراحم
نویسه گردانی:
MRʼḤM
مراحم . [ م َ ح ِ ] (ع اِ) مهربانیها. ج ِ مرحمت . (غیاث اللغات ). رجوع به مرحمة و مرحمت شود : و مراحم حضرت صاحبقرانی شامل حال همگان گشته . (ظفرنامه ٔ یزدی ، از فرهنگ فارسی معین ).
- ارباب مراحم و اشفاق ؛ مردمان مهربان و مشفق . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مراهم . [ م َ هَِ ] (ع اِ) ج ِ مرهم . (از متن اللغة). رجوع به مَرهَم شود : الم جراحت ماتمش را به مراهم بیکرانه تسکین بخشد. (ظفرنامه ٔ یزد...