مروان
نویسه گردانی:
MRWʼN
مروان . [ م َرْ ] (اِخ )ابن محمد ملقب به ابوالشَمَقمق ، از شاعران هجوپرداز بصره . اصل او از خراسان و از موالی بنی امیه بوده است . او را با شاعران معاصرش چون بشار و ابوالعتاهیة و ابونواس اخباری است . در اوایل خلافت هارون الرشید به بغداد رفت . وی در حدود سال 200 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ج 8 ص 97).
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن مروان بن عبدالرحمان الناصر اموی ، ملقب به طَلیق ، از امرای بنی امیه در اندلس . ادیب و شاعر بود، و...
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن مروان بن عبدالعزیز، از امرای بنی امیه است . به سال 505 هَ . ق . در بلنسیه در اندلس متولد شد و به سال 5...
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) ابن محمدبن مروان بن حکم اموی ، مکنی به ابوعبدالملک و ملقب به القائم بحق اﷲ و مشهوربه جعدی و حمار. چهاردهمین و آخ...
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) ابن محمد بونی ، از مردم بونه شهری به افریقیه . او راست : شرح موطاً. (یادداشت مرحوم دهخدا).
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) ابن یحیی (ابی الجنوب )بن مروان بن سلیمان بن یحیی بن ابی حفصة، مکنی به ابوالسمط و ملقب به غبار العسکر (بسبب یکی ا...
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) (بنی ...) رجوع به مروانیان شود.
مروان . [ م َرْ ] (اِخ ) معاویة القاری یکی از مشایخ صوفیه و معاصر با احمدبن ابی الجواری بوده است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
آل مروان . [ ل ِ م َرْ ] (اِخ ) سلسله ای از خلفای اموی هستند که پس از آل بوسفیان به خلافت رسیدند. اولین خلیفه ٔ آل مروان ، مروان بن حکم است...
بنی مروان . [ ب َ م َ ] (اِخ ) رجوع به آل مروان شود.
ابن مروان . [ اِ ن ُ م َرْ] (اِخ ) احمدبن مروان دینوری مالکی . او راست کتابی به نام مجالسه و آن جُنگ مانندی است در مطالب متفرقه و نوادر ...