مسک
نویسه گردانی:
MSK
مسک . [ م َ ] (ع اِ) پوست ، یا بخصوص پوست بزغاله . ج ، مُسوک . (منتهی الارب ). جلد و پوست ، و برخی آن را مختص پوست بزغاله دانسته اند که سپس عمومیت یافته و هرگونه پوست را مسک نامیده اند و وجه تسمیه ٔ آن به سبب این است که نگهداری کننده ٔ گوشت و استخوان داخل خود است . ج ،مُسُک ، مُسوک . (از اقرب الموارد). پوست . (دهار). ظاهراً معرب مَشک فارسی است ، چنانکه مِسک معرب مِشک است . (یادداشت مرحوم دهخدا) : و اما القنطار الذی ذکره اﷲ تعالی فی کتابه ... هو مل ء مسک ثور ذهباً أو فضةً. (معالم القربة). || یکاد یخرج من مسکه ؛ یعنی او سریع است . (از اقرب الموارد). || أنا فی مسکک اًن لم افعل کذا و کذا؛ من بجای تو و مثل تو باشم اگر چنین و چنان نکنم . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || لایعجز مسک السوء عن عرف السوء؛ یعنی بوی بدی را از دست نمی دهد، و آن را در مورد شخصی گویند که هرچه بکوشد لئامت خود را کتمان کند در کردار وی آشکار گردد. (از اقرب الموارد). || هم فی مسوک الثعالب ؛ ایشان خوف زده و بیمناکند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
مسک . [ م َ ] (ع مص ) چنگ درزدن به چیزی . (از منتهی الارب ). گرفتن چیزی را و آویختن و چنگ درزدن به آن . || جاسازی کردن برای آتش در زمی...
مسک . [ م َ س َ ] (ع اِ) جایی که در آن آب بایستد. (از اقرب الموارد). || پوست باخه یا استخوان ماهی که از آن شانه و جز آن سازند. (منتهی ...
مسک . [ م ِ ] (معرب ، اِ) ۞ مشک . فارسی معرب است و عرب آن را مشموم خواندندی . ج ، مِسَک . (منتهی الارب ). دوای خوشبوی معروف . (از غیاث ). ن...
مسک . [ م ِ س َ ] (ع اِ) ج ِ مِسک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به مسک شود.
مسک . [ م ِ س ِ ] (ع اِ) مِسک . (از اقرب الموارد). رجوع به مسک شود.
مسک . [ م ُ ] (ع اِ) آنچه از طعام و شراب که بدن را نگهداری کند. || عقل . خرد. (از اقرب الموارد). || بخیلان .بخلاء. و آن جمع مسیک است . (از...
مسک . [ م ُ س َ ] (ع اِ) ج ِ مُسکَة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به مسکة شود.
مسک . [ م ُ س ُ ] (ع ص ) زفت و بخیل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مسک . [ م ُ س ُ ] (ع اِ) ج ِ مَسک . (اقرب الموارد). رجوع به مَسک شود.
مسک . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند، واقع در 31هزارگزی شمال باختری درمیان ، سر راه مالرو عمومی درمی...