اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مصانة

نویسه گردانی: MṢAN
مصانة. [ م َص ْ صا ن َ ] (ع ص ) کلمه ٔ دشنام است که به زن گویند «یا مصانة»؛ یعنی ای مکنده ٔ تلاق مادر. (ناظم الاطباء). و رجوع به مصان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
مثانة. [ م َ ن َ ] (ع اِ) آبدان که جای بول و کمیز باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای کمیز اندر شکم . (دهار). کمیزدان . آبدان . (زمخشری ). آبدا...
مسانة. [ م ُ سان ْ ن َ ] (ع مص ) راندن و خوابانیدن گشن ماده شتر را جهت گشنی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سنان . و رجوع به سنان شود.
مصعنة. [ م ُ ص َع ْ ع َ ن َ ] (ع ص ) اذن مصعنة؛گوش تیز و ستیخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مثانه: همتای پارسی این واژه ی عربی، پوگان است که در خراسانی پوگانه pugAna گفته می شود.
مثانه . ۞ [ م َ ن َ / ن ِ ] (ع اِ) آبدان و آن جزء از بدن حیوان که در وی کمیز جمعمی گردد. (ناظم الاطباء). کیسه ٔ بول که در شکم می باشد. (غی...
سنگ مثانه . [ س َ گ ِ م َ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجرالمثانه . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به سنگ کلیه ، سنگ گرده و سنگ شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.