اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مصرح

نویسه گردانی: MṢRḤ
مصرح . [ م ُ ص َرْ رَ ] (ع ص ) آشکارکرده . هویدا. آشکار. روشن . فاش . بی پرده . صریح . بصراحت . (یادداشت مؤلف ) : امیر را آگاه کردند و مصرح بگفتند که کار از دست می شود حرکت باید کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 625). از خویشتن نامه نویس و مصرح بازنمای که ازبرای وزارت تا وی را داده آید خوانده شده است .(تاریخ بیهقی چ ادیب ص 374). رسولان را باز باید گردانید و مصرح بگفت که میان ما و شما شمشیر است و لشکرها ازبرای جنگ فرستاده شده است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 514). مصرح بگفته بود که خون داماد را طلب باید کردو آن ولایت را بخواهد گرفت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 691). مصرح بگفتیم که مر ما را چندان ولایت در پیش است ... می باید گرفت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 73). اما شرایط نیت در تیمم در نزد ابوحنیفه به این دلیل است که قصد داخل در ماهیت تیمم می باشد زیرا در کلمه ٔ فتیممواوجوب قصد و نیت مصرح است . (معارف بهاء ولد ص 332).
- یوم مصرح ؛ روز بی ابروباد. روز بی میغ. (دستوراللغة نطنزی ) (مهذب الاسماء). رجوع به مصرح [ م ُ ص َرْ رِ ] شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
مورخان ورود اندیشه¬های حکمی به سرزمین اندلس را با حضور چهره¬ای سرشناس در عرصه عرفان و فلسفه یاد می کنند. این شخصیت، محمد بن عبدالله بن مسَّره جبلی قرط...
جرجی مسرة. [ ج ُ م َ ؟ ] (اِخ ) ابن اسیریدون نقولابن مسرة. از مسیحیان ارتودکس و مطران بود. او راست : 1 - الانوار فی الاسرار. 2 - تاریخ الانشقا...
ابن مسره، نخستین اندیشمند مسلمان در اندلس است که قرن‌هاست برای مورخان مسلمان و نیز محققان معاصر، ناشناس مانده است. هر چند نقش او در مطالعه تاریخ تفکر ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.