اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مطرح

نویسه گردانی: MṬRḤ
مطرح . [ م ِ رَ ] (ع ص ) طرف مطرح ؛ چشم دوربین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رمح مطرح ؛ نیزه ٔ دراز. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فحل مطرح ؛ گشن که موقع منی او دور باشد از رحم ماده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
مطرح . [ م َ رَ ] (ع اِ) جای انداختن چیزی . ج ، مطارح . (غیاث ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جای و مقام و محل و جای نهادن چیزی وجای طرح . (ناظ...
مطرح . [ م ُ رِ ] (ع ص ) آن که می افکند و دور میگرداند. (ناظم الاطباء).
مطرح . [ م ُ طَرْ رَ ] (ع ص ) افکنده شده و دور کرده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تطریح شود. || نااستوارخلقت . (از ذیل اقرب الموارد) (از ...
مطرة. [ م َطَ رَ ] ۞ (ع اِ) خوی و عادت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). ان تلک من فلان مطرة؛ ا...
مطرة. [ م َ طِ رَ ] (ع ص ) باران دار. (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). || (اِ) خوی و عادت . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحی...
مطرة. [ م َ طِ رَ ] ۞ (ع ص ) امراءة مطرة؛ زن لازم گیرنده مسواک و غسل و پاکی را. (منتهی الارب ) ( آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط)...
مترح . [ م ُ رِ ] (ع ص ) آن که پیوسته چیزهای نامرغوب بیند و شنود. (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مترح . [ م ُ ت َرْ رَ ] (ع ص ) جامه ٔ سیررنگ ۞ . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد) (از محیط المحیط) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زندگانی ...
مترح . [ م ُ ت َرْ رِ ] (ع ص ) اندوهگین کننده . (آنندراج ). کسی که اندوهگین می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تتریح شود.
متره . [ م ِ ر ِ ) محاسبه مقادیر اقلام کار را "متره" گویند.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.