معصر
نویسه گردانی:
MʽṢR
معصر. [ م ِ ص َ ] (ع اِ) آنچه در آن شیره ٔ انگور فشارند به فارسی چرخشت گویند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). چرخشت و ظرفی که در آن انگور فشارند. ج ، معاصر. (ناظم الاطباء).آنچه در آن انگور فشارند. معصرة. (از اقرب الموارد). چرخ . چرخشت . سپار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مأثر. [ م َءْ ث َ ] (ع اِ) اثر : کیمیایی که از او یک مأثری بر دخان افتاد گشت او اختری .مولوی .
عالی مآثر. [ م َ ث ِ ] (ص مرکب ) صاحب آثار عالیه : صاحبقران عالی مآثر بدانجا رسید. (حبیب السیر ج 3 ص 155).