اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معلی

نویسه گردانی: MʽLY
معلی . [ م ُ ع َل ْ لا ] (اِخ ) رجوع به ابوالهیثم معلی بن اسد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
شن مالی کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شن مال کردن . مالیدن شن و ماسه تا آلودگی ظرف و شوخ آن زدوده شود.
خشت مالی کردن . [ خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خشت مالیدن . خشت زدن . خشت ساختن .
دست مالی کردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لمس کردن . برمجیدن . پرماسیدن . بساویدن . بسودن . ببسودن . مالیدن دست به چیزی . دست به چیزی زدن . |...
خاک مالی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خاک مال کردن . شستن با مالیدن خاک و آب با هم بچیزی .
لجن مالی کردن . [ ل َ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) (... کسی را)، عیوب او گفتن یا تهمتها بر وی نهادن . نسبت های بد راست یا دروغ به کسی دادن در ح...
ماچ مالی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بسیار بوسیدن کسی را. سر و روی کسی را فراوان پی درپی بوسیدن .
ماست مالی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) امری را که ممکن است موجب مرافعه و نزاع شود لاپوشانی کردن و آن را مورد توجیه و تأویل قرار دادن . ...
خایه مالی کردن . [ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )تملق رذیلانه گفتن . تملق با دنائت گفتن : نه ریش ترا که ریشخندت سازم نه خایه ترا که خایه ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.