مغاره
نویسه گردانی:
MḠARH
مغاره . [ م َ رَ ] (ع اِ) غاری که در کوه باشد. (غیاث ). غار. (ناظم الاطباء). مغارة. کهف . غار. مغار. ج ، مغاور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): در مغاره ٔ دزدان به جای پدر بنشست و عاصی شد. (گلستان ). در بعضی مواضع بی دینان به مغاره ها که در میان کوهها و دره های بلند بود به نردبان بالا رفته بودند. (ظفرنامه ٔ یزدی ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود. || گودال ژرف و سرداب و مغاک و خندق . (ناظم الاطباء). || به معنی جای غارت کردن ، چرا که اسم ظرف از غارت هم درست می توان شد. (غیاث ).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مغارة. [ م َ رَ / م ُ رَ ] (ع اِ) سوراخ در کوه . (مهذب الاسماء). غار. مغار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ ق...
مغارة. [ م ُ غارْ رَ ] (ع مص ) کم شدن شیر شتر. (تاج المصادر بیهقی ). کم گردیدن شیر ناقه . غرار.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
مقارة. [ م ُ قارْ رَ ] (ع مص ) با کسی قرار گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). با هم آرام گرفتن . (منتهی الارب ) (...