مغز
نویسه گردانی:
MḠZ
مغز. [ م ُ غ ِزز ] (ع ص ) گاو ماده که بار بر وی دشوار باشد. (منتهی الارب ). ماده گاوی که آبستنی بر وی دشوار باشد. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مقذ. [ م َ ق َذذ ] (ع اِ) پس دو گوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). آنچه بین دو گوش است از پس . (از اقرب الموارد) (از بحرالجوا...
مقذ. [ م ِ ق َذذ ] (ع اِ) افزار پر بریدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ابزاری که بدان پر می برند برای نصب کردن به تیر. (ناظم الاطباء). || ک...