مغیث
نویسه گردانی:
MḠYṮ
مغیث . [ م ُ ] (اِخ ) نامی ازنامهای خدای تعالی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
مغیص . [ م َ ] (ع اِ) مَغاص . درد شکم . قولنج . (از دزی ج 2 ص 604). و رجوع به مغاص و مغص شود.
مقیس . [ م َ ] (ع ص ) قیاس شده . (ناظم الاطباء). || در اصطلاح علم اصول به معنی فرع باشد چنانکه مقیس علیه به معنی اصل است . (از کشاف اص...
اخت مقیس . [ اُ ت ُ م ِ ی َ ] (اِخ ) چون مقیس بن صبابة مرتد گردید و پیغمبر (ص ) خون او هدر فرمود و بدست نمیلةبن عبداﷲلیثی ، که از قوم مقیس بو...