اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ملاحی

نویسه گردانی: MLAḤY
ملاحی . [ م ُ حی ی / م ُل ْ لا حی ی ] ۞ (ع اِ) انگور سپید.(مهذب الاسماء) (دهار). نوعی از انگور سپید دراز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قسمی از انگور خوب که سپید باشد. (آنندراج ) : غراب وار انجیر حلوایی و روباه آسا انگور ملاحی را نیم خوردکنند و بگذارند. (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 101).
رازقی و ملاحی و خزری
بوزری و گلابی و شکری .

نظامی .


تا دررسد این می تو ای عطار
حالی زپی می ملاحی ایم .

عطار (دیوان چ تقی تفضلی ص 486).


نقل و شکر و می و صراحی
مفتون ملاحت ملاحی .
محسن تأثیر در صفت اقسام انگورتفت یزد (از آنندراج ).
|| نوعی از انجیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اراک ۞ سرخ و سپید و اراک که سپیدی بر سیاهیش باشد. (منتهی الارب ). اراک سپید سرخ و اراک سیاه سپید. (ناظم الاطباء). اراکی که در آن سپیدی و سرخی و سپیدی و سیاهی باشد. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ملاحی . [ م َل ْ لا ] (ص نسبی ) منسوب به ملاح . مربوط به ملاح . و رجوع به ملاح شود.
ملاحی . [ م َل ْ لا ] (حامص ) شغل و عمل ملاح : وایشان ملاحی دانستند و در آب بیامدندی به تاختن ... (مجمل التواریخ و القصص ص 107). و رجوع ...
ملاهی . [ م َ ] (ع اِ) آلات بازی . (منتهی الارب ). ج ِ مِلهی ̍ و مِلهات . آلات و ادوات لهو و لعب .(ناظم الاطباء). ج ِ مِلهی ̍. (از اقرب الموارد)...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.