اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ملح

نویسه گردانی: MLḤ
ملح . [ م َ ] (ع مص ) نمک به اندازه در طعام کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نمک کردن دیگ و ماهی را به اندازه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). نمک ریختن در دیگ به اندازه . (از ناظم الاطباء). || شوره دادن چهارپای را. (تاج المصادربیهقی ). شوره خورانیدن ستور را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شوره خورانیدن ستور را به عوض شور گیاه . (از ناظم الاطباء). || شیر دادن کسی را. (تاج المصادربیهقی ). شیر خورانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || شیر دادن بچه را. (منتهی الارب ). دایگی کردن . (المصادر زوزنی ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || غیبت کردن . || سخت جنبانیدن مرغ بال را. (منتهی الارب )(آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پاکیزه کردن گوسپند را از موی جهت بریان کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). اورود کردن گوسپند را جهت بریان کردن . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ملة. [ م ُل ْ ل ِ / م َل ْ ل َ ] ۞ (ع اِ) دوخت نخستین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دوخت نخستین قبل از دوباره دوزی . ج ، مُلَل . (از اقرب ...
مله . [ م َل ْ ل َ ] (ع اِ) خاکستر گرم . ریگ گرم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مَلّة. رجوع به ملة شود.- نان مله ؛ خبزالملة : و بفرمود تا ب...
مله . [ م َل ْ ل َ / ل ِ م َ ل َ / ل ِ ] (اِ) قسمی پارچه شبیه به کرباس . نسیجی از پنبه شبیه به کرباس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام قس...
مله . [ م َ ل َ / ل ِ ] (اِ) قسمی حشره که چون بگزد تبهای طولانی صعب العلاج ایجاد کند. نوعی حشره که چون بگزد در گزیده بیماری دراز پدید آرد....
مله . [ م َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیشه سر بخش مرکزی شهرستان شاهی است و 635 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
مله . [ م ِ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خورخوره است که در بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع است و 287 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای...
مله . [ م ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق است که در بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
مله بید. [ م ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
مله تخت . [ م ِ ل ِ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آب سرده است که در بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقع است و 240 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغراف...
مله سرخ . [ م ِ ل ِ س ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان جلالوند است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغراف...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.