گفتگو درباره واژه گزارش تخلف منأث نویسه گردانی: MNAṮ منأث . ۞ [ م َ ءَ ] (ع مص ) دور شدن . نَأث . || کوشیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || درنگ کردن . (از اقرب الموارد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی مناث مناث . [ م ِ ناث ث ] (ع اِ) ج ِ مِنَثَّة. (اقرب الموارد). رجوع به منثة شود. مناص مناص . [ م َ ] (ع مص ) بگریختن . (تاج المصادر بیهقی ). گریختن . (ترجمان القرآن ) (غیاث ) (آنندراج ). گریختن و دور شدن از چیزی و جدا گردیدن و در... مناص مناص . [ م َ ناص ص ] (ع اِ) ج ِ مِنَصَّه . تختهای عروسان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد). رجوع به منصه شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود