گفتگو درباره واژه گزارش تخلف منشی نویسه گردانی: MNŠY منشی . [م َ ن ِ ] (ص نسبی ) ۞ به معنی طبعی باشد. (برهان ). طبعی و ذاتی . (آنندراج ). ذاتی و جبلی و طبیعی . (ناظم الاطباء). رجوع به منش شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی ناصرالدین منشی ناصرالدین منشی . [ ص ِ رُدْ دی ن ِ م ُ ] (اِخ ) ناصرالدین عمدةالملک منتجب الدین یزدی رئیس دیوان رسایل و انشاء صفوةالدین پادشاه خاتون [ 601... منشی باشی طبرستانی منشی باشی طبرستانی . [ م ُ با شی ِ طَ ب َ رِ ] (اِخ ) میرزا عبداﷲ، بنا به نوشته ٔ رضاقلی خان هدایت از فضلا و شعرای دوره ٔ ناصرالدین شاه قاجار بو... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود