موانع
نویسه گردانی:
MWʼNʽ
موانع. [ م َ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ مانعة. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). || ج ِ مانع. (اقرب الموارد) (یادداشت مؤلف ). چیزهایی که بازدارند و ممانعت کنند کسی را از کاری و هرآنچه مانع اجرای کاری گردد. (ناظم الاطباء). || عوائق . مشکلات بازدارنده از پیشرفت امور. (از یادداشت مؤلف ) : خود را به شره در کارهای مخوف اندازد و از موانع آن نپرهیزد. (گلستان ). و رجوع به مانع و مانعة شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
همتای پارسی این واژه ی عربی که جمع مانع است، اینهاست: پاگیرها pāgirhā (دری) خشکابل xaŝkābel (خشکاب؛ دری: مانع با پسوند جمع لکی اِل) پچواکان pacvākān (...
موانا. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ترگور بخش سلواناشهرستان ارومیه در نوزده هزارگزی شمال باختری سلوانا با 620 تن سکنه . (از فرهنگ جغرا...