اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مهلک

نویسه گردانی: MHLK
مهلک . [ م َ ل َ / ل ِ / ل ُ ] (ع مص ) هلاک شدن . (تاج المصادر بیهقی ). هلاک . (اقرب الموارد). رجوع به هلاک شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مهلک . [ م َ ل َ ] (ع اِ) مهلکة. جای هلاک : ای مفلسی که در سر تست از هوای گنج پایت ضرورت است که در مهلکی شود.سعدی (طیبات ).
مهلک . [ م ُ ل ِ ](ع ص ) کشنده . ممیت . میراننده و هلاک کننده . (آنندراج ). قاتل . متبر : به علتهای مزمن و دردهای مهلک گرفتار گشته . (کلیله و...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.