اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناثر

نویسه گردانی: NAṮR
ناثر. [ ث ِ ] (ع ص ) گوسفندی که از بینی وی کرم مانندی برآید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آن گوسفند که چون سرفد چیزی از بینی وی بیفتد. (مهذب الاسماء). الشاة تطرح من انفها کالدود. (اقرب الموارد). || گوسپند عطسه زننده . (شمس اللغات ). || نثرنویس . مقابل شاعر. (فرهنگ نظام ). خلاف الناظم . (اقرب الموارد). || پراکنده کننده . (ناظم الاطباء). اسم فاعل از نثر. (اقرب الموارد). || النخلة تنفض بُسرها. (اقرب الموارد). درخت خرما که میوه برفشاند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
ناصر درگزینی . [ ص ِ رِ دَ گ َ ] (اِخ ) ابن علی ، ملقب به قوام الدین و مکنی به ابوالقاسم اَنس آبادی . وزیر سلطان محمودبن سلطان محمد سلجوقی ...
ناصر اصفهانی . [ص ِ رِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرزا محمد، مشهور به گل کار و ملقب به درویش ناصر علی . وی از مریدان و مجذوبان نورعلیشاه است ، و به روا...
ناصر جرفادقانی . [ ص ِ رِ ج ُ ] (اِخ ) ابن خلیفةبن سعد، مکنی به ابوالشرف . از علمای قرن هفتم است . حمداﷲ مستوفی آرد «ابوالشرف جربادقانی صاحب ...
ناصر هندوستانی . [ ص ِ رِ هَِ ] (اِخ ) محمدناصرخان بن محمدقاسم خان از شاعران پارسی گوی هندوستان است و به روایت مؤلف صبح گلشن «بر نظم قصه ...
به خون ناحق ما را چرا بِمیراند خدای اگر سوی او خونی و ستمکاریم. ناصرخسرو. = به خون ناحق ما را چرا نَمیراند خدای اگر سوی او خونی و ستمکاریم. ناصرخسرو.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.