ناصر
نویسه گردانی:
NAṢR
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) ابن رضابن محمدبن عبداﷲ علوی حسینی . از فقیهان و محدثان معتبر شیعه و شاگرد شیخ ابوجعفر طوسی است . او راست : کتابی در مناقب آل رسول و کتاب ادعیه ٔ زین العابدین علی بن حسین و نیزکتابی مشتمل بر مکاتبات و مطایباتی که میان او و یکی از فضلا رفته است . رجوع به روضات الجنات ص 757 شود.
واژه های همانند
۸۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ناصر. [ ص ِ ] (ع ص ، اِ) یاریگر. رهاننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یاری دهنده . (السامی ) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). یاری ک...
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (مهذب الاسماء).
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) (... خان ) دومین از سلاطین خاندیش هند است و پس از ملک راجه به سال 801 هَ . ق . به سلطنت رسید. و تا سال 841 حکومت کرد...
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) از پارسی گویان قرن اخیر است . مؤلف صبح گلشن آرد: «مولوی محمد ناصر از مردم رامجرد افغانان بوده و مشق سخن از مولوی غلا...
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) (قاضی ...) مؤلف صبح گلشن این بیت را از او نقل کرده است ۞ :چه اعتماد کند کس به وعده ات ای گل که همچو غنچه زبان د...
ناصر. [ ص ِ ](اِخ ) تخلص شعری ناصرالدین شاه قاجار است . (از ریحانة الادب ج 4 ص 144). رجوع به ناصرالدین شاه قاجار شود.
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) ابن ابی نیهان ، از دانشمندان دیار عمان بود و به ساحری اشتهار داشت ،سلاطین و امرای دیارش از او بیمناک بودند، به زنگباردر...
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ )ابن حسین ، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به قوام الدین . وی به سال 518 هَ . ق . به وزارت محمودبن محمدبن ملکشاه رسید. رجوع...
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) [ الَ ... ] ابن حسین بن محمد دیلمی مکنی به ابوالفتح ، دهمین از ائمه ٔ رسی یمن است . وی به سال 430 هَ . ق . به امارت س...
ناصر. [ ص ِ ] (اِخ ) ابن خسرو القبادیانی المروزی ، مکنی به ابومعین . رجوع به ناصرخسرو شود.