اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناقه

نویسه گردانی: NAQH
ناقه . [ ق ِه ْ ] (ع ص ) از بیماری به شده . (مهذب الاسماء). به شده از بیماری . (منتهی الارب ). آن باشد که از بیماری بیرون آمده باشد و هنوز تندرست نگشته و آن حال را نقاهت گویند. (فرهنگ نظام از جواهر اللغة). با «ها»ی ملفوظ، دارای نقاهت و آنکه ازبیماری برخاسته و به شده باشد، ولی ضعف و ناتوانی دروی باقی بود و جنگلوگ و جنکوک نیز گویند. (ناظم الاطباء). از بیماری برخاسته . از بیماری بهترشده . (زمخشری ). که نقاهت دارد. بنوی از بیماری برخاسته . آنکه تازه از بستر بیماری برخاسته است . دَرواخ :
مرد دین تا به جست دینار است
همچو ناقه درست بیمار است .

سنائی .


تاجهان شد ناقه از سرسام دیماهی برست
چار مادر بر سرش توش و توان افکنده اند.

خاقانی .


|| فهمنده ٔ سخن . دانا. (منتهی الارب ). سریع الفطنة و الفهم . (معجم متن اللغة). نقه الحدیث نقهاً، فهمه ، فهو ناقه و نقه . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). فهمنده ٔ سخن و دریافت کننده . دانا. (از ناظم الاطباء). تیزفهم . سریعالانتقال . ج ، نُقَّه ْ.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حجر ناقه . [ ح َ ج َ رِ ق َ / ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مستوفی گوید: در چراگاه شتر میباشد (؟). چون آنرا بر خوان و سفره ٔ طعام نهند هرکه از ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ناقه ٔ صالح . [ ق َ / ق ِ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) شتری که صالح پیغمبر برانگیخت معجزنمائی خویش را، و قوم عاد را از کشتن آن شتر برحذر داشت و چون قوم ...
ناغه . [ غ َ / غ ِ ] (هندی ، ص ) خالی . تهی . صفر. || غیرمستعمل . || (اِ) فرصت . مهلت . (ناظم الاطباء).
ناقة. [ ق َ ] (ع اِ) شتر ماده . (منتهی الارب ). الانثی من الابل . (المنجد) (اقرب الموارد).ماده شتر. (ناظم الاطباء). اشتر ماده . (مهذب الاسماء)...
نعقة. [ن َ ع َ ق َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناعق . (از ناظم الاطباء).
ناغه نویس . [ غ َ / غ ِ ن ِ ] (نف مرکب ) ناظر در سرای . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (برهان ذیل ناظر در سرای ). رجوع به ناظر در سرای شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
سهراب فرسیو
۱۳۹۸/۰۳/۳۱
0
1

ناقه به‌معنی شتر ماده در لغتنامه مدخل ندارد- ناقة به‌این معنی آمده است. جالب توجه آنکه ذیل ناقة کل شواهد شعری و امثله بدون ت گرد (ـة) و به‌صورت ناقه آمده است. چه راهی وجود دارد که بتوان برای ناقه (به‌معنی شتر ماده) مدخلی مستقل ساخت؟ به‌عبارت دیگر: با وجود ناقه (نقاهت) چگونه می‌شود مدخلی مجزا برای ناقه (شتر ماده) ایجاد کرد؟


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.