نتاء
نویسه گردانی:
NTAʼ
نتاء. [ ن َت ْءْ ] (ع مص ) انتبار. نفخ کردن . برآمدن . نتوء. (از اقرب الموارد). برآمدن . (صراح ). برآمدن . منتفخ گردیدن . (از منتهی الارب )(آنندراج ). || آماس کردن . (از منتهی الارب ). ورم کردن قرحه . (از اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). آماس کردن ریش . (از منتهی الارب ) (صراح ). نُتوء. (منتهی الارب ). || بلند شدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بالا آمدن . (از معجم متن اللغة). بلند شدن و گوالیدن گیاه و جز آن . (ناظم الاطباء): نتاء النبت و غیره نتاءً و نتؤاً؛ ارتفع. (معجم متن اللغة). || بالغ و رسیده گردیدن و گوالیدن دختر.(از منتهی الارب ) (از آنندراج ). گوالیدن . رسیده شدن دختر. (صراح ). بالغ شدن دختر. (اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). || بیرون آمدن از جای خود.(از صراح ). || تحول از بلادی به بلاد دیگر.(از متن اللغة). || بیرون آمدن چیزی از جای خود بی آشکارگی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بیرون آمدن چیزی از جائی بی آنکه آشکار باشد. (از ناظم الاطباء). خارج شدن چیزی از جای خود بی آنکه از آن جدا شود. (اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). || مطلع گشتن . (از منتهی الارب ). آگاه شدن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مطلع شدن کسی . (صراح ).
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نطاء. [ ن َطْ طا ](ع ص ) دور. (از منتهی الارب ). بعیدة. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). گویند: عقبة نطاء.
نطع. [ ن َ ] ۞ (ع اِ) بساط و فرش چرمین . (غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء). بساط چرمی . (فرهنگ خطی ). نصع. (منتهی الارب ). گستردنی است از ادی...
نطع. [ ن َطَ ] (ع اِ) گستردنی است از ادیم . (منتهی الارب ). نَطع. رجوع به نَطع شود. || آن که زیر پای مردم واجب القتل اندازند. نَطع. نِطع....
نطع. [ ن ُ طُ ] (ع ص ، اِ) به تکلف فصاحت نمایندگان . (منتهی الارب ). کسانی که به تکلف فصاحت می کنند.(ناظم الاطباء). متشدقون فی الکلام . (ا...
نطع. [ ن ِ ] (ع اِ) گستردنی است از ادیم . (از منتهی الارب ). رجوع به نَطعشود. || مجازاً، مطلق فرش و گستردنی . نَطَع. نَطع. (آنندراج ). رجوع ...
نطع. [ ن ِ طَ ] (ع اِ) نَطع. گستردنی است از ادیم . (منتهی الارب ). رجوع به نَطع شود. || کام دهان که در وی شکنهاست . نِطع. (منتهی الارب ) ...
هفت نطع. [ هََ ن َ ] (اِ مرکب ) کنایه از هفت طبقه ٔ زمین و هفت اقلیم باشد. (برهان ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نطع شطرنج . [ ن َ ع ِ ش َ رَ ] (ترکیب اضافی ) رقعه ٔ شطرنج . بساط شطرنج . صفحه ٔ شطرنج . رجوع به نَطع شود.