اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نطاء

نویسه گردانی: NṬAʼ
نطاء. [ ن َطْ طا ](ع ص ) دور. (از منتهی الارب ). بعیدة. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). گویند: عقبة نطاء.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نتاء. [ ن َت ْءْ ] (ع مص ) انتبار. نفخ کردن . برآمدن . نتوء. (از اقرب الموارد). برآمدن . (صراح ). برآمدن . منتفخ گردیدن . (از منتهی الارب )(آنندر...
نطع. [ ن َ ] ۞ (ع اِ) بساط و فرش چرمین . (غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء). بساط چرمی . (فرهنگ خطی ). نصع. (منتهی الارب ). گستردنی است از ادی...
نطع. [ ن َطَ ] (ع اِ) گستردنی است از ادیم . (منتهی الارب ). نَطع. رجوع به نَطع شود. || آن که زیر پای مردم واجب القتل اندازند. نَطع. نِطع....
نطع. [ ن ُ طُ ] (ع ص ، اِ) به تکلف فصاحت نمایندگان . (منتهی الارب ). کسانی که به تکلف فصاحت می کنند.(ناظم الاطباء). متشدقون فی الکلام . (ا...
نطع. [ ن ِ ] (ع اِ) گستردنی است از ادیم . (از منتهی الارب ). رجوع به نَطعشود. || مجازاً، مطلق فرش و گستردنی . نَطَع. نَطع. (آنندراج ). رجوع ...
نطع. [ ن ِ طَ ] (ع اِ) نَطع. گستردنی است از ادیم . (منتهی الارب ). رجوع به نَطع شود. || کام دهان که در وی شکنهاست . نِطع. (منتهی الارب ) ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
هفت نطع. [ هََ ن َ ] (اِ مرکب ) کنایه از هفت طبقه ٔ زمین و هفت اقلیم باشد. (برهان ).
نطع شطرنج . [ ن َ ع ِ ش َ رَ ] (ترکیب اضافی ) رقعه ٔ شطرنج . بساط شطرنج . صفحه ٔ شطرنج . رجوع به نَطع شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.