اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نحر

نویسه گردانی: NḤR
نحر. [ ن ِ ] (ع ص ) زیرک و ماهر دانا و آزموده کار متقن تیزخاطر بصیر در هر امور. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). حاذق ماهر و بصیر فطن . (از المنجد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
شهر نهر تیرا. [ ش َ رِ ن َ رِ ] (اِخ ) نهر تیرین . نام محلی در کنار رودخانه یا نهریست بهمین اسم که ظاهراً یکی از شعبه های ساحل راست کرخه ٔ ...
نهر حاجی محمد. [ ن َ رِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔمعمره ٔ بخش معمره ٔ شهرستان آبادان . در 7 هزارگزی نهرقصر و 31 هزارگزی ج...
نهر ابوالفلوس . [ ن َ رِ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان قصبه ٔ معمره ٔ بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان در 8 هزارگزی مشرق نهرقصر و 33 هزا...
نهر عبدالامام . [ ن َ رِ ع َ دُل ْ اِ ] (اِخ ) رجوع به نعیمه شود.
خابور نهر جوزان . (اِخ ) (دوم پادشاهان 17 : 6) یکی از مکانهائی است که تغلث فلاسر بعضی از بنی اسرائیل را در آنجا سکونت داد وپس از وی شلمناص...
آب کشاورزی اسفدن از رودخانه ای که از روستای افین در فاصله 15 کیلومتری این شهر واقع گردیده است تامین می شود . این آب از دو نقطه سرچشمه و جوشش دارد که ی...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.