اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نزال

نویسه گردانی: NZʼL
نزال . [ ن ِ ] (ع مص ) منازلة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (المنجد) (زوزنی ). فرودآمدن دو گروه با هم از شتر بر اسب جهت کارزار و فرودآمدن دو گروه با هم در حرب . (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ). پیاده جنگ کردن . (از زوزنی ). فرودآمدن دو گروه از شتر و بر اسب سوار شدن جهت کارزار و جدال با خود. (ناظم الاطباء). با هم جنگیدن و فرودآمدن هر یک در مقابل دیگری و گویند: حاربوا بالنزال ؛ و آن چنان است که دو دسته از شتران خود فرودآیند و بر اسبان نشینند مضاربه را. (از اقرب الموارد). || (اِمص ) جدال . کارزار. جنگ :
نزول مرگ باشد بر اعادی
سر شمشیر او روز نزالا.

عنصری .


و در قتال و نزال مقاومت نمود. (جهانگشای جوینی ). ودر موقف قتال و نزال تقدم کرده بودند. (جهانگشای جوینی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
نزال . [ ن َ ] (ع اِ) نُزل . رجوع به نُزل شود.
نزال . [ ن َ ل ِ] (ع اِ فعل ) فرودآ. (منتهی الارب ). فرودبیا! (ناظم الاطباء). اسم فعل است برای امر، به معنی انزل . (از اقرب الموارد). و آن م...
نزال . [ ن ُزْ زا ] (ع ص ، اِ) ج ِ نازل . رجوع به نازل شود.
نزال . [ ن َزْ زا ] (ع ص ) کثیرالنزول یا کثیرالمنازلة. (از المنجد). رجوع به نزول و منازلة شود.
نضال . [ ن ِ ] (ع مص ) تیراندازی کردن با هم و نبرد نمودن در تیراندازی . (آنندراج ). با یکدیگر تیر افکندن . تناضل . (یادداشت مؤلف ). مناضلة. (من...
نضال . [ ن ُض ْ ضا ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناضل . رجوع به ناضل شود.
نذال . [ ن ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نَذیل . رجوع به نذیل شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.