نسر
نویسه گردانی:
NSR
نسر. [ ن ِ س َ ] (اِ) سایبان . (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء). رجوع به نَسَر شود.
واژه های همانند
۱۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
نصر. [ ن َ ] (اِخ )ابوکامل شهاب الدوله ، رجوع به شهاب الدوله نصر شود.
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ظهیرالدین (امیر...) السموری سجزی .از رجال دربار غوریه و از شعرای قرن ششم است ، فخرالدین مبارکشاه معاصر و ممدوح وی بوده ...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) عبداﷲبن سعید قرمطی ، مکنی به ابوغانم و مشهور به نصر از زعمای قرامطه است ، در آغاز در قریه ٔ زابوقه ٔ عراق معلم اطفال بود...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) محمدنصراﷲ شیرازی (ملا...) به روایت نصرآبادی در معما دستی داشته است ، او راست در معمائی به اسم باب صادق :دوشینه پیش زلف...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) نظام الدوله نصر، از امرای بنی مروان دیاربکر است وی پس ازنصرالدوله احمد به سال 453 به حکمرانی دیاربکر رسیدو تا سال 472 ...
آل نصر. [ ل ِ ن َ ] (اِخ ) آل لخم . آل عمروبن عدی . ملوک حیره . مناذره . سلسله ای از امرای عرب که در عراق حکومت داشته از پادشاهان ایران اطا...
ام نصر. [ اُم ْ م ِ ن َ ] (اِخ ) از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 286 شود.
بنه نصر. [ ب ُ ن َ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان آب است که در بخش مرکزی شهرستان شوشتر واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ...
بنی نصر. [ ب َ ن َ ] (اِخ ) رجوع به بنونصر و طبقات السلاطین چ لین پول ص 24، 25 و 26 شود.
فرق شعر و نثر
نثر را در لغت نامه ها چنین تعریف کرده اند:
نثر یعنی: پراکنده کردن، پراکنده، کلام غیر منظوم، خلاف نظم و سخنی که دارای وزن و قافیه...