نسف
نویسه گردانی:
NSF
نسف . [ ن َ ] (ع مص ) از بیخ برکندن بنا را. (از منتهی الارب ) (از المنجد) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة) (از آنندراج ). برکندن .(ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 99). برکندن بنا. (دهار) (غیاث اللغات ). برکندن بنا و گیاه . (تاج المصادر بیهقی )(از اقرب الموارد). گویند: نَسَف َ البناءَ و نَسَف َالبعیرُ النبت َ. || برکندن و پراکندن بادخاک را. (از المنجد) (از اقرب الموارد). || کوفتن کوه را و هموار کردن و پرانیدن آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). دَک ّ. (المنجد) (اقرب الموارد). قال اﷲ تعالی : یسألونک عن الجبال فقل ینسفها ربی نسفاً. فیذرها قاعاً صفصفاً. (قرآن 105/20-106). || باد بردادن خرمن و جز آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از زوزنی ). بر باد دادن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 99). بر باد دادن دانه را تا از خاک و کاه جدا گردد. (از ناظم الاطباء). || غربال کردن . (از المنجد). || گزیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد). نسوف . (المنجد). یا نسوف آثار گزیدگی است . (از اقرب الموارد). || پرو لبریز شدن ظرف . (از المنجد) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
نصف شب . [ ن ِ ف ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نیمه شب . ناف شب . دل شب .
نصف شدن . [ ن ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به نیمه رسیدن .به نصف رسیدن . || به دو نیم شدن . (یادداشت مؤلف ) || نیمی شدن . (یادداشت مؤلف ).
نصف راه . [ ن ِ ف ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان کاشان . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
نصف اللیل . [ ن ِ فُل ْ ل َ ] (ع اِ مرکب ) نیمه شب . نیمشب . نصف شب .
نصف کردن . [ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به دو نیم کردن . (ناظم الاطباء). || تقسیم کردن .
نصف میان . [ ن ِ ] ۞ (اِخ ) دهی است از دهستان شاپور بخش مرکزی شهرستان کازرون ، در 24 هزارگزی شمال غربی کازرون بر کنار رودخانه ٔ شاپور، در...
این دو واژه اربی است و پارسی جایگزین این است:
نیمسچیک nimescik (سغدی: نم مثچیک nem-meşcik)
نصف القریه . [ ن ِ فُل ْ ق َرْ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان . در20 هزارگزی شمال شرقی زرند و 3 هزارگزی راه ز...
نصف النهار. [ ن ِ فُن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) نیم روز. ظهر. (یادداشت مؤلف ). || دایره ٔ نصف النهار، دایره ٔنیم روز. (التفهیم ). دائره ٔ فرضی از قطب...
اصطرلاب نصف . [ اُ طُ ب ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )برای هر دو درجه بکار رود. (از مفاتیح خوارزمی ). و رجوع به اسطرلاب ، و التفهیم ص 285 و ...