نسف
نویسه گردانی:
NSF
نسف . [ ن َ ] (ع مص ) از بیخ برکندن بنا را. (از منتهی الارب ) (از المنجد) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة) (از آنندراج ). برکندن .(ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 99). برکندن بنا. (دهار) (غیاث اللغات ). برکندن بنا و گیاه . (تاج المصادر بیهقی )(از اقرب الموارد). گویند: نَسَف َ البناءَ و نَسَف َالبعیرُ النبت َ. || برکندن و پراکندن بادخاک را. (از المنجد) (از اقرب الموارد). || کوفتن کوه را و هموار کردن و پرانیدن آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). دَک ّ. (المنجد) (اقرب الموارد). قال اﷲ تعالی : یسألونک عن الجبال فقل ینسفها ربی نسفاً. فیذرها قاعاً صفصفاً. (قرآن 105/20-106). || باد بردادن خرمن و جز آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از زوزنی ). بر باد دادن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 99). بر باد دادن دانه را تا از خاک و کاه جدا گردد. (از ناظم الاطباء). || غربال کردن . (از المنجد). || گزیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد). نسوف . (المنجد). یا نسوف آثار گزیدگی است . (از اقرب الموارد). || پرو لبریز شدن ظرف . (از المنجد) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نصف العمر شدن . [ ن ِ فُل ْ ع ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عوام ، از بس اضطراب یا ترس یا اندوه نیمی از عمر از میان بشدن ، یعنی : در لحظاتی یا...
خط نصف النهار. [ خ َطْ طِ ن ِ فُن ْ ن َ ] (اِخ ) دایره ٔ موهومه ای است در زمین که از دو قطب می گذرد و خط استواء را در زاویه قائمه قطع می کند. (...
دائره ٔ نصف النهار. [ءِ رَ / رِ ی ِ ن ِ فُن ْ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )دایره ای است سمت الرأس و القدم که از جنوب بشمال به هر دو قطب عال...
در نیمکره شمالی زمین؛ نصف النهار ناظر (Meridian) محیط نیم دایره زردرنگ که از نقطه شمال افق (N) و قطب شمال (north Celestial pole) سرسو (zenith) و در نه...