نصر
نویسه گردانی:
NṢR
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن عمرو قحطانی ، از بنی نمارةبن لخم ، جد سلسله ٔ بنی نصر از ملوک لخیمة است - که بدان دولت مناذره نیز گویند - اول کسی که از احفاد وی به پادشاهی رسید عمروبن عدی بن نصربن ربیعة بود که پادشاهی حیره و بادیةالعراق در دست فرزندان وی بماند و آنان دست نشاندگان سلاطین ایران بودند و تا زمان ظهور اسلام حکمرانی کردند و آخرین ایشان منذربن نعمان بود. رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص 340 ومقدمه ٔ ابن خلدون ج 2 ص 269 و الکامل ابن اثیر ج 1 ص 174 و نهایت الارب قلقشندی ص 346 و جمهرةالانساب ص 397 شود.
واژه های همانند
۱۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
نصر سامانی . [ ن َ رِ ] (اِخ ) (امیر...) ابن احمدبن اسماعیل ، ملقب به امیرسعید و مکنی به ابوالحسن و مشهوربه امیر نصر سامانی ، وی سومین و معر...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
زاویه ٔ نصر. [ ی َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) زاویه ای است در خارج قاهره و محل اقامت و اعتکاف مؤسسش شیخ نصربن سلیمان منبجی بوده است . شیخ نصر مرا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
رجأبن نصر. [ رَ ءِ ن ِ ن َ ] (اِخ ) مکنی به ابوالفرج ومعروف به بلفرج . از متقدمان دانشمندان فلسفه و هندسه بوده است . رجوع به ترجمه ٔ محاس...
بو نصر مشکان دبیر دیوان رسایل سلطان محمود غزنوی، و پس از سلطان محمود هم تا اوائل سلطنت سلطان مسعود غزنوی، بود. وی بالاترین مقام در دیوان، صاحب دیوان ر...
امامزاده سید ناصرالدین از نوادگان محمد بن علی پیشوای پنجم شیعیان است.[۱] معماری این بنا مربوط به دوره صفوی - دوره قاجار است و در تهران، ضلع غربی خیابا...
جزیره ٔ بنی نصر. [ ج َ رَ ی ِ ب َ ن َ ] (اِخ ) روستایی است به مصر.(منتهی الارب ). ناحیه ٔ وسیعی است به مصر و در آن دیه هایی است . (از تاج ال...
ابراهیم بن نصر. [ اِ م ِن ِ ن َ ] (اِخ ) ابواسحاق سورینی ، محدث مشهور. در روایت صادق بوده و برای استماع حدیث ببصره و شام و نواحی دیگر مساف...
ابراهیم بن نصر. [ اِ م ِ ن ِ ن َ ] (اِخ ) رجوع به ابواسحاق سلامی شود.