نصر
نویسه گردانی:
NṢR
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدالقوی اللخمی اسکندری ازهری ، مکنی به ابوالفتوح و معروف به ابن قلاقس ، از ادیبان و شاعران عرب است ، به سال 532 هَ. ق . در اسکندریه تولد یافت سپس به قاهره آمد و از آنجا به عدن و یمن سفر کرد و به سال 567 در عیذاب درگذشت . او راست : دیوان اشعار و دیوان ترسّل و مواطرالخواطر و الزهرالباسم . رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص 344 وخریدةالقصر، باب شعراء مصر ج 1 ص 145 و کتاب الروضتین ج 1 ص 205 و وفیات الاعیان ابن خلکان ج 2 ص 156 و ارشاد الاریب ج 7 ص 211 و دایرة المعارف الاسلامیة ج 1 ص 264 و البدایة و النهایة ج 12 ص 269 و معجم البلدان ج 4 ص 115 شود.
واژه های همانند
۱۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۸ ثانیه
نصر. [ ن َ ] (ع اِ) یاری . عون . مظاهرت . نصرت . یاری گری . (یادداشت مؤلف ). یاری . نصرت . (ناظم الاطباء). اعانت کسی را بر خصمش . (از متن اللغة)...
نصر. [ ن َ ص َ ] (ع اِ) فتح . پیروزی . نَصر. رجوع به نصر شود : تا که به گیتی مدد است از طرب تا که به عالم نصر است از ظفراز طرب آبادمدد بر م...
نصر. [ ن َص ْ ص َ ] (ع اِ) اسم صنم است . (از متن اللغة).
نصر. [ ن ُ ص َ ](ع ص ) یاری کننده . (ناظم الاطباء). ناصر. (اقرب الموارد) (المنجد) (متن اللغة). نصیر. نَصر. (متن اللغة).
نصر. [ ن ُص ْ ص َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ناصر به معنی یاری دهندگان . (غیاث اللغات ).
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) (الَ ...) نام سوره ٔ صد و دهمین است از قرآن مجید، و آن مکیه یا مدنیه است و پس از سوره ٔ کافرون و پیش از سوره ٔ تبت واقع...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن نصر ملقب به شمس الملک ازامرای ماوراءالنهر است . وی در قرن پنجم می زیست و امیری دانشمند و کاردان و خطیبی...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن نصربن ابراهیم بن داود النابلسی المقدسی مکنی به ابوالفتح و معروف به ابن ابی الحافظ و المقدسی ، از مشایخ ...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن ابوالفرج حصری ملقب به برهان الدین و مکنی به ابوالفتح و مشهور به حصری محدث است . (یادداشت مؤلف ).
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدبن اسدبن سامان خدا، وی به سال 250 هَ . ق . به جانشینی پدرش به حکومت فرغانه و سمرقند منصوب گشت و در سال 266...