نصر
نویسه گردانی:
NṢR
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن هارون نصرانی در سلطنت عضدالدوله به منصب وزارت رسید «در باب تعمیر کلیسیاها و معابد نصاری و ترسایان سعی موفور بجای آورد و چون عضدالدوله به رحمت حق ... پیوست و پسرش ابوالفوارس بر تخت سلطنت نشست به قتل نصربن هارون مبادرت نمود». (تاریخ الخلفاء، ص 118). و نیز رجوع به تاریخ ادبیات ایران ، دکتر صفا ج 1 ص 233 شود.
واژه های همانند
۱۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن مالک بن حسل بن عامربن لؤی ، از قریش ، جدّی جاهلی است . رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص 348 و جمهرةالانساب ص 157 شود.
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن ابراهیم سمرقندی ، مکنی به ابواللیث و ملقب به امام الهدی ، از ائمه ٔ مذهب حنفی و از دانشمندان و متصوف...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن یعقوب طوسی عطار، مکنی به ابوالفضل ، از علمای حدیث است ، به عراق و مصر و شام و حجاز سفر کرد و احادیثی ...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جهان موصلی مکنی به ابوجعفر فقیه است و دیوان شعری هم به عربی دارد. (یادداشت مؤلف از الفهرست ابن الندیم ...
نصر. [ن َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مقلد القضاعی الشیزری ، مکنی به ابوالفتح ، و ملقب به مرتضی الدین ، از فضلا و شعرای قرن ششم مصر است . وی بر ترب...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن محمدالفقیه بن محمدالشیخ بن یوسف ، مکنی به ابوالجیوش و معروف به ابن نصر، چهارمین ملوک نصریه ٔ اندلس است . وی با تو...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن محمودالمرداسی ، از امرای حلب است . به سال 467 هَ . ق . بعد از فوت پدرش به امارت حلب رسید و یک سال بعد (468) به دس...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن مزاحم بن سیارالمنقری التمیمی الکوفی ، مکنی به ابوالفضل ، از مورخان شیعه است ،در کوفه شغل عطاری داشت . سپس در بغداد...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن معاویةبن بکربن هوازن ، از قبیله ٔ عدنان و جدّی جاهلی است . رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص 350 و نهایت الارب ص 347 و ج...
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن منصوربن حسن بن جوشن النمیری ، مکنی به ابوالمراهف از امیرزادگان عرب و از شعرای مشهور قرن ششم است . در رافقه به سا...