اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نصع

نویسه گردانی: NṢʽ
نصع. [ ن َ / ن ُ / ن ِ ] (ع اِ) جامه ای است سخت سپید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). یک نوع جامه ٔ سخت سپید، یا پوستی سپید. (ناظم الاطباء). پوست سفید یا جامه ٔ بسیار سفید.(از متن اللغة) (از المنجد) (از اقرب الموارد). پوستی سپید. یا هر پوست سپید. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
نصع. [ ن ِ ص َ ](ع اِ) سفره ای چرمین . نطع ادیم . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). قطعه ای از پوست که بر روی آ...
نسع. [ ن َ ] (ع مص ) دروا شدن گوشت بن دندان از دندان و فروهشته و سست گردیدن آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء)(از معجم مت...
نسع. [ ن ِ ] (ع اِ) نوار و تنگ ستور که از دوال پهن بافند بر شکل شراک کفش . ۞ (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). نوار ...
نسع. [ ن ِ س َ ] (ع اِ) ج ِ نِسْع. رجوع به نِسْع شود.
نسع. [ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ نِسْع. رجوع به نِسْع شود.
نصاء. [ ن ِ ] (ع مص ) موی پیشانی یکدیگر را گرفتن . (آنندراج ). مناصاة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به مناصاة شود.
نثا. [ ن َ ] (ع اِ) خبر. (غیاث اللغات از شرح نصاب و صراح ) (مهذب الاسما). خبر، خواه نیک باشد ویا بد. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ...
نسا. [ ن َ ] (اِ) جائی که بر آن آفتاب نتابد یا در بعضی اوقات سال بتابد. (فرهنگ نظام ). موضعی را گویند از کوه و غیر آن که در آنجا آفتاب هر...
نسا. [ ن َ ] (ع اِ) رگی است از برسوی ران تا شتالنگ ، و آن را عِرق النسا نیز گویند ۞ . (منتهی الارب ). رگی است از ورک تا کعب . (از اقرب المو...
نسا. [ ن ِ ] (اِ) به لغت زند و پازند، گوشت و استخوان مرده را گویند از آدمی و سایر حیوانات . (برهان قاطع) (آنندراج ) (از انجمن آرا) (از جهانگیر...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.