اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نصف

نویسه گردانی: NṢF
نصف . [ ن َ ] (ع اِ) نیمه ٔ چیزی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). نیمه . نیم از هر چیزی . (ناظم الاطباء). نصف [ ن َ / ن ُ ] ۞ . (منتهی الارب ). رجوع به نِصف شود. || داد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عدل . (ناظم الاطباء). انصاف . (اقرب الموارد). نصف [ ن َ / ن ُ ] . (منتهی الارب ). || (مص ) به نیمه رسیدن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نیمی از روز بگذشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || به نیمه ٔ چیزی رسیدن . (از ناظم الاطباء) (از زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || نصف گرفتن از قوم . (از منتهی الارب ). یک نیمه از قوم گرفتن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). نصافة [ ن َ / ن ِ ف َ ] . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || نیمه ٔ چیزی گرفتن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). نصف کردن . (آنندراج ). گرفتن نیمه ٔ چیزی را. (ناظم الاطباء). || نیمه ٔ قدح نوشیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). نوشیدن نیمه ٔ قدح را. (آنندراج ). || به دو نیم تقسیم کردن . (از ناظم الاطباء). به دو نصف تقسیم کردن چیزی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || خدمت کردن .(از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). نِصاف . نَصاف . نِصافَة. نَصافَة. (ناظم الاطباء) (المنجد) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
نسف . [ ن ُ س َ ] (ع اِ) ج ِ نسفة. (ناظم الاطباء). رجوع به نسفة شود.
نسف . [ ن ُ س ُ ] (ع اِ) ج ِ نسفة. رجوع به نسفة شود.
نسف . [ ن َ س َ ] (اِخ ) نخشب : و چون به ... که سرحد بخاراست از طرف نسف رسیدم نماز خفتن شده بود. (انیس الطالبین ص 134). و چند روز در بخارا ب...
ماه نسف . [ هَِ ن َ س َ ] (اِخ ) ماه نخشب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماه نخشب و ماه سیام شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.