اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نضل

نویسه گردانی: NḌL
نضل . [ ن َ ض َ ] (ع مص ) لاغر و نزار گردیدن ستور و بی تاب و مانده شدن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). لاغر و رنجور و مانده شدن شتر. (از اقرب الموارد) (از المنجد). لاغر و دردگین شدن شتر و آدمی ۞ . (از متن اللغة). || سخت رنجور و مانده شدن . نضل الرجل و البعیر؛ تعب شدیداً. (متن اللغة).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
نضل . [ ن َ ] (ع مص ) چیره شدن بر کسی در تیراندازی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). کسی راغلبه کردن به تیر اندا...
به معنی غارت کردن جنسی زنان خانه ای توسط مغولان چه مردان آن خانه حضور داشتند یا حضور نداشتند هم می باشد؛ فرود آمدن مغولان و ورود با زور به خانه ای و ت...
نذل . [ ن َ ] (ع ص ) فرومایه . ناکس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خسیس از مردم . (از اقرب الموارد). خوار. حقیر. (منتهی الارب ) (آن...
نزل . [ ن َ ] (ع ص ) مکان نزل ؛واسع بعید. (از ذیل اقرب الموارد از لسان العرب ).
نزل . [ ن َ زَ ] (ع اِ) باران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (المنجد). ج ، انزال .- سحاب نُزْل و ذونَزَل ؛ کثیرا...
نزل . [ ن َ زِ ] (ع ص ) جائی که اکثر در آنجا فرودآیند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ۞ (از المنجد). || خط نزل...
نزل . [ ن ُ ] (ع اِ) ضیافت و مهمانی که در پیش مهمان گذارند. (غیاث اللغات ). آنچه پیش آینده و مهمان نهند چون فرودآید. (ترجمان علامه ٔ جرجا...
نزل . [ ن ُ زُ ] (ع اِ) آنچه پیش مهمان فرودآینده نهند از طعام و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خوراکی که برای مهمان آماد...
نزل . [ ن ِ ] (ع ص ) فراهم آمده . مجتمع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).ج ، نزول . || (اِ) در تداول عوا...
نزل آباد. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار، در 15هزارگزی مشرق سبزوار در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 375 تن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.