نعمة
نویسه گردانی:
NʽM
نعمة. [ ن َ م َ ] (ع اِمص ،اِ) فراخی . آسودگی زندگانی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). تنعم . (تاج العروس ). فراخی و وسعت و آسایش در زندگانی . تمتع. رفاهیت . (ناظم الاطباء). نعمةالعیش ؛ خوبی و غضارت زندگی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
- واسعالنعمة ؛ مال دار. دولتمند. توانگر. (ناظم الاطباء).
|| مسرة. فرح . ترفیه . || (مص ) نِعمَة. مَنعَم . رجوع به نِعمَة شود. || نرم و لین گشتن . نعومة. || فراخ و مرفه شدن زندگی . نعومة. (از متن اللغة). رجوع به نعومة شود.
واژه های همانند
۲۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
لغتنامهٔ بزرگ دهخدا که در ۱۶ جلد به چاپ رسیده است[۱] شامل شرح و معنی واژگان آثار ادبی و تاریخی زبان فارسی است. این لغتنامه، بزرگترین و مهمترین اثر...
ارداویراف نامه . [ اَ م َ ] (اِخ ) نام کتابی بزبان پهلوی که در آن شرح معراج ارداویراف دستور مندرجست . نام این کتاب بپهلوی اَردای ویراف نام...
رشیدالدین فضلالله همدانی اواخر قرن هفتم و اوائل قرن هشتم هجری قمری، زمان غازان خان ایلخانی به وزارت رسید.
دوران وزارت او از حساسترین دورههای فره...
فیلمنامهنویس (به انگلیسی: Screenwriter) یا سناریست (به فرانسوی: scénariste) به نویسندگانی گفته میشود که متنی که از روی آن فیلم میسازند را مینویسن...
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغت نامه
هَجونامه یا به پارسی سره: نکوهش نامه سرودهای در نکوهشِ سلطان محمود غزنوی است که از فردوسی دانسته شدهاست. به گفتار نظامی عروضی صد بیت بوده و شش بیت ا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نگاه کنید به واژه های اوستایی در همین لغت نامه