اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نقنقة

نویسه گردانی: NQNQ
نقنقة. [ ن َ ن َ ق َ ] (ع اِ) بانگ بلند غوک و مرغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (مص ) در مغاک فرورفتن چشم . (از منتهی الارب )(از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بانگ کردن چغز. (از منتهی الارب ). بانگ کردن غوک . (ازناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بانگ کردن بزغ . (زوزنی ). || گویند: الدجاجة تنقنق للبیض ؛ بانگ می کند ماکیان برای بیضه دادن . (از منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نقنقة. [ ن ِ ن ِ ق َ ] (ع اِ) تأنیث نِقْنِق . رجوع به نِقْنِق شود.
نغنغة. [ ن ُ ن ُغ َ ] (ع ص ) زن احمق و ضعیف . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تأنیث نغنغ. (منتهی الارب ). رجوع به نُغنُغ شود. || (اِ) درد...
نغنغة. [ ن َ ن َ غ َ ] (ع مص ) دردگین نغنغ گردیدن . (آنندراج ). عارض شدن درد در نُغنُغ کسی . (از ناظم الاطباء). || (اِ) غده ای که در حلق باش...
آواز لطیف. نغمه و سرود گه به مثال ساقیان عقل ز مغز می بری گه به مثال مطربان نغنغه ساز می کنی (دیوان شمس)
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.