اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نکعة

نویسه گردانی: NKʽ
نکعة. [ ن َ ک َ ع َ ] ۞ (ع اِ) شلم قتاد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صمغ قتاد، یا آن نُکعةاست . (از متن اللغة). || بر نقاوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بار درخت نقاوی . (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). || بار درختی است سرخ . || سر بینی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). طرف بینی . (از المنجد) (از متن اللغة). || (ص ) مرد سیاه سرخی مایل ۞ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد سیاه به سرخی مایل .(ناظم الاطباء). || (اِ) نکعةالطرثوث ؛ شکوفه ٔ رافه سرخ رنگ شبیه بستان افروز که بدان رنگ کنند. (منتهی الارب ). نُکَعة. (متن اللغة) (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
نکاءة. [ ن ُ ک َ ءَ ] (ع ص ) فلان زُکَاءَة نُکَاءَة؛ او می گزارد حق را و درنگ نمی کند در آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة).
حَلَّت نِکاح. نکاه بر تو جایز، رَوا و حلال شد.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.