گفتگو درباره واژه گزارش تخلف نهاء نویسه گردانی: NHAʼ نهاء. [ ن َه ْءْ ] (ع مص ) نیم پز گردیدن گوشت .نهائة. نهوء. نهاوة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).نهوئة. (منتهی الارب ). فهو نهی ٔ ۞ . || پر گردیدن . (منتهی الارب ). ممتلی شدن . (از اقرب الموارد) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی نهاء نهاء. [ ن ُ / ن ِ ] (ع اِ) مقدار. اندازه . (از منتهی الارب ). قدر. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). یقال نهاء ماءة، ای مقدار ماءة. (از منتهی الارب... نهاء نهاء. [ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ نهی . رجوع به نهی شود. || پایان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غایت و آخر چیزی . (از اقرب الموارد). انجام . انتها. (... نحاء نحاء. [ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ نحی . رجوع به نحی [ ن َ / ن ِ / ن ُ ] شود. نها نها. [ ن ِ ] (ع اِ) آبگینه . شیشه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). رجوع به نهاء شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود