اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نهم

نویسه گردانی: NHM
نهم . [ ن َ ] (ع اِ) آوازی و سرزنشی و توعدی که بدان شترو جز آن را زجر کنند. (منتهی الارب ). توعد. || (مص ) زجر کردن به بانگ و راندن ستور را در راه . نهمة. (از منتهی الارب ). بانگ زدن و زجر کردن شتر را تا تندتر رود. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). نهیم .(اقرب الموارد) (متن اللغة). راندن به عنف . (زوزنی ). || سنگریزه و جز آن انداختن به انگشتان و راندن بدان . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). حصی و مانند آن افکندن . (از اقرب الموارد) (از لسان العرب ). سنگ انداختن به سر انگشت . (تاج المصادر بیهقی ). || غریدن و بانگ کردن فیل . نهیم . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). (از متن اللغة). || نحم . گلو روشن کردن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
نحم . [ ن َ ح ِ ] (ع ص ) رجل نحم ؛ مردی که از جوف او صدائی خارج شود. (از المنجد).
نحم . [ ن َ ح َم م ] ۞ (ع ص ) سخت نحیم و ناله . (منتهی الارب ). شدیدالنحیم . (اقرب الموارد).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.