اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

و

نویسه گردانی: W
و. [ وُ / وَ / وِ ] (ضمیر) مخفف او.ورا، مخفف او را. واو مخفف او باشد همچو «ورا دیدم »و «مر ورا گفتم » یعنی او را دیدم و مر او را گفتم . (برهان قاطع چ معین مقدمه ٔ مؤلف ص کط) :
چو آن نامه نزدیک خسرورسید
از آن زن ۞ ورا شادی نو رسید.

فردوسی .


ورا در شبستان فرستاد شاه
ز هر کس فزون شد ورا پایگاه .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۱ ثانیه
بخشنده
بَسیط و مُرکب ، دو اصطلاح در فلسفه با معانی متقابل . بسیط جزء ندارد و در ذات آن ترکیبی نیست ؛ و مرکب دارای جزء و قابل انقسام به اجزاست (فخر رازی ، ج 1...
تا عصر نور علیشاه اصفهانی از روسای فرقه ی نعمة اللهی صحبتی از عشریه در مقابل خمس نبوده است بلکه دستور به پرداخت خمس و زکوة داده اند.(1) لکن از زمان م...
نزله، عبارت است از خلط نازله از سر، که در پشت حلق جمع می‌شود. اکثراً صبح‌ها میزان این خلط زیاد است و معمولاً با سرفه مانندهایی که شخص ایجاد می‌کند، از...
فردوسی در این باره گوید: چـو بـا تـخت، مـنبـر بـرابــر شود، همه نــــام، بـوبکر و عـمَر شـود تــبــه گـــردد آن رنــج‌هــای دراز ...
نقلی از گلستان سعدی است:« در عنفوان جوانی چنان که افتد و دانی... الخ» در آغاز و بهترین ایام جوانی همانگونه که اتفاق می افتد و خواننده خود داند از چه م...
به معنای شنیدنی ودیدنی مثلا گفته میشود رسانه های سمعی وبصری که شامل تلویزیون ورادیو وضبط صوت وجریده میشود رادیو و ضبط صوت سمعی (شنیدنی ) هستند وتلو...
سرباز=نظامی+ یار=دوست و رفیق من سرباز و رفیق فلانی ام
هیاط و میاط. [ طُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اضطراب و رفت و آمد. هم فی هیاط ومیاط؛ أی اضطراب و مجی ٔ و ذهاب . (اقرب الموارد).- عام هیاط میاط...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.