اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

و

نویسه گردانی: W
و. [ وُ / وَ / وِ ] (ضمیر) مخفف او.ورا، مخفف او را. واو مخفف او باشد همچو «ورا دیدم »و «مر ورا گفتم » یعنی او را دیدم و مر او را گفتم . (برهان قاطع چ معین مقدمه ٔ مؤلف ص کط) :
چو آن نامه نزدیک خسرورسید
از آن زن ۞ ورا شادی نو رسید.

فردوسی .


ورا در شبستان فرستاد شاه
ز هر کس فزون شد ورا پایگاه .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۶ ثانیه
منظور از هنر و معماری اسلامی، همان هنر و معماری سرزمین‌های‌ - خاورمیانه، آفریقای شمالی، هند شمالی و اسپانیا - است‌ که از آغاز قرن هفتم میلادی تحت حاکم...
پیشدادیان؛ پیش + دات یا داد (= نخستین آفریده، نخستین قانونگزار)، نخستین ایتادی (= سلسله) شاهان ایران؛ که از پراپ prãp (= کتاب) های فرهنگ واژه های پهل...
نگاه کنید به: پیشدادیان و کیانیان در همین لغتنامه
استان چهارمحال و بختیاری یکی از استان‌های ایران است. مرکز این استان شهرکرد است. بر اساس آخرین تقسیمات سیاسی کشور، استان چهار محال وبختیاری دارای 7 شهر...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
علاء الدنیا و الدین . [ ع َ ئُدْ دُن ْ وَدْ دی ] (ع اِ مرکب ) لقب احترام آمیزی است که برای کسانی نوشته میشد که لقب علاءالدین داشتند.
زبان شکسته وبسته . [ زَ ن ِ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ وُ ب َ ت َ / ت ِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبان شکسته بسته : من خود اندیشناک پیوسته زین زبان شکس...
ذات الرحم و الصفاق . [ تُرْ رَ ح ِ م ِ وَص ْ ص ِ ] (ع اِ مرکب ) بیماری التهاب رحم و صفاق . ۞
اعتدال فرضی و طبی . [ اِ ت ِ ل ِ ف َ ی ُ طِب ْ بی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اعتدال مزاج شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.