اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

و

نویسه گردانی: W
و. [ وُ / وَ / وِ ] (ضمیر) مخفف او.ورا، مخفف او را. واو مخفف او باشد همچو «ورا دیدم »و «مر ورا گفتم » یعنی او را دیدم و مر او را گفتم . (برهان قاطع چ معین مقدمه ٔ مؤلف ص کط) :
چو آن نامه نزدیک خسرورسید
از آن زن ۞ ورا شادی نو رسید.

فردوسی .


ورا در شبستان فرستاد شاه
ز هر کس فزون شد ورا پایگاه .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه
گوشه و کنایه . [ ش َ / ش ِ وُ ک ِ ی َ / ی ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) گوشه کنایه . تعریض . حرفهای گوشه دار. رجوع به گوشه کنایه شود.
گم و گور شدن . [ گ ُ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، مفقود شدن . از بین رفتن . گم شدن .
کش و رو کردن . [ ک َ / ک ِ ش ُ رَ / روُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به چرب دستی دزدیدن و گریختن چنانکه کسی نداند. به حیله دزدیدن و چنانکه نبینند ...
کچول و کشمیر. [ ک َ ل ُ ک ُ ] (ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) کون و کچول . (یادداشت مؤلف ) : جان از ره کون کنی و سازی در کندن جان کچول و کشمیر.سوزن...
قصبه و توابع. [ ق َ ص َ ب َ وَ ت َ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند در 34 هزارگزی خاور خوسف . موقع جغرافیایی آن...
عاشق و معشوق . [ ش ِق ُ م َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دو تن که شیفته ٔ یکدیگر باشند. || دو نگین متغایر اللون که دریک خانه ٔ انگشتری باشد. (...
عروه وعفراء. [ ع ُرْ وَ وُ ع َ ] (اِخ ) عاشق و معشوقه ٔ مثلی . (امثال و حکم دهخدا). عروةبن حزام ضنی و معشوقه ٔ او عفراء، که سرانجام در عشق ا...
منطقه حفاظت‌شده بوزین و مرخیل (به کردی: بۆزین و مەرەخێڵ) منطقه‌ای حفاظت‌شده و نمونه گردشگری[۱] در شهرستان پاوه و جوانرود از توابع استان کرمانشاه است ک...
در کون و فساد (به یونانی: On Generation and Corruption- Περὶ γενέσεως καὶ φθορᾶς) (به انگلیسی: On Generation and Corruption) رساله‌ای فلسفی از ارسطو ا...
خونین و مالین : [عامیانه، اصطلاح] زخمی، خونی شده. "دائی شکری وقتی از قهوخانه بیرون آمد بارش سبک شده بود. او زده بود. دائی رحمن را خوب زده بود وخو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.