اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

و

نویسه گردانی: W
و. [ وُ / وَ / وِ ] (ضمیر) مخفف او.ورا، مخفف او را. واو مخفف او باشد همچو «ورا دیدم »و «مر ورا گفتم » یعنی او را دیدم و مر او را گفتم . (برهان قاطع چ معین مقدمه ٔ مؤلف ص کط) :
چو آن نامه نزدیک خسرورسید
از آن زن ۞ ورا شادی نو رسید.

فردوسی .


ورا در شبستان فرستاد شاه
ز هر کس فزون شد ورا پایگاه .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۴ ثانیه
بلند و کوتاه کردن . [ ب ُ ل َ دُ کو ک َ دَ ] (مص مرکب ) در اصطلاح عامیانه ، مواظبت و مراقبت و پرستاری و دلسوزی کردن . (فرهنگ لغات عامیانه ) (...
بنت اقعدی و قومی . [ ب ِ ت ُ اُ ع ُ وَ ] (ع ترکیب عطفی ) کسی که از شدت ضرب مضطرب گشته ، گاهی بایستد و گاهی بنشیند. (از المرصع).
شارت و شورت کردن . [ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) داد و فریاد راه انداختن . اشتلم و هارت و هورت کردن . لاف زدن . رجوع به شات و شوت کردن شود.
خریدو فروخت کردن . [ خ َ دُ ف ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تَسَوﱡق . (تاج المصادر بیهقی ). خرید و فروش نمودن .
کولج بالا و پایین . [ ] (اِخ ) دهی ازدهستان وسط طالقان که در شهرستان تهران واقع است و 620 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
داستان فیل و مردان نابینا یا فیل و کوران داستانی‌است تمثیلی و عارفانه، که برای روشن کردن نقص کشف حسی به آن استشهاد شده‌است. ریشه این داستان را در جنوب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بازیچه ٔ روم و زنگ . [ چ َ / چ ِ ی ِ م ُ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مسخره ٔ روز و شب را گویند. (برهان ). || کنایه از روز و روزگار هم هست به...
شادبهر و عین الحیوة. [ ب َ وَ ع َ نُل ْ ح َ یا ] (اِخ ) نام یکی از مثنویهای عنصری و یکی از قصص باستانی است . (لباب الالباب چ سعید نفیسی ص 269...
ذات الرحم و الورید. [ ت ُ رْ رَ ح ِ م ِ وَل ْ وَ ] (ع اِ مرکب ) بیماری التهاب رحم و اورده .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.