اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وادی

نویسه گردانی: WʼDY
وادی . (اِخ ) عمربن داودبن زاذان غلام عثمان بن عفان که معروف به عمربن الوادی المغنی و از مهندسان روزگار ولیدبن یزیدبن عبدالملک بود. (معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
وادی سپر. [ س ِ پ َ ] (نف مرکب ) بیابان نورد. طی کننده ٔ بیابان . وادی گذار. بیابان گذار : یکی کره چون کوه وادی سپربه صحرا بپوید چو مرغی بپر. فر...
وادی دی . [ دَی ی ] (اِخ ) نام جایی در اندلس است . ابن عبدربه در ارجوزه یا تاریخ منظومی که برای عبدالرحمان خلیفه ٔ اموی اندلس سروده نام ...
وادی کده . [ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) جایی که در آن وادی و رود بسیار باشد : وآن زرد به صدمه های ایام وادی کده ای شود سرانجام .نظامی .
وادی لب . [ ی ِ ل ُ ] (اِخ ) ۞ سلسله ٔجبالی است در مرکز اسپانیا که رود تاجه ۞ را از وادیانه ۞ جدا می سازد و بزرگترین قله ٔ آن 1558 گز از...
وادی لب . [ ی ِ ل ُ ] (اِخ ) ۞ شهری است در اسپانیا در دامنه ٔ کوههای وادی لب که 3700 تن سکنه دارد و دارای کلیسای وسیعی است . (از الحلل ...
وادی لب . [ ی ِ ل ُ ] (اِخ ) ۞ شهری است در اوروگوئه ۞ دارای 8600 تن سکنه و مرکز کشاورزی است .
وادی لب . [ ی ِ ل ُ ] (اِخ ) ۞ شهری است در مکزیک و مرکز معادن مهمی است .
وادی لب . [ ی ِ ل ُ ] (اِخ ) ۞ رودی است در ایالت تگزاس ایالات متحده ٔ امریکا که تقریباً 500 هزار گز طول دارد.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
هفت وادی . [ هََ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عرفان ) شیخ عطار در منطق الطیرهفت وادی سلوک را چنین نام می برد: طلب ، عشق ، معرفت ،استغنا، توحید، حیرت ، ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۸ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.