اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وسط

نویسه گردانی: WSṬ
وسط. [ وَ ] (ع مص ) در میان شدن . (تاج المصادر بیهقی ). نشستن در میان قوم و در میان شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد): وسطهم وسطاً و سطةً، بروزن عدة؛ نشست میان ایشان و در میان شد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ، ق ) در میان و میان هر چیز. (غیاث اللغات ). بین و میان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ظرف است به معنی وسط. (منتهی الارب ). ظرف مبهم است به معنی در میان . (غیاث اللغات ): جلست وسط القوم ؛ نشستم در میان آن قوم . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
کاظم آباد وسط. [ ظِ وَ س َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران . واقع در 3هزارگزی شمال ورامین و 1هزارگزی راه شوسه ٔ ...
کریم آباد وسط. [ ک َ دِ وَ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام وسط شهرستان ورامین ، جلگه و معتدل است و 4800 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافی...
علی آبادک وسط. [ ع َ دَ ک ِ وَ س َ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران واقع در 16 هزارگزی شمال باختری ورامین و 9...
قشلاق شمس آباد وسط. [ ق ِ ش َ وَ س َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام بخش ورامین شهرستان تهران واقع در 11 هزارگزی جنوب باختر ورامین ، سرراه ماش...
یوسف آباد خالصه وسط. [ س ِ ل ِ ص َ وَ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران ، واقع در 6هزارگزی باختر ورامین ، سر ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.