گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وغوغ نویسه گردانی: WḠWḠ وغوغ . [ وَغ ْوَ ] (اِ صوت ) آواز بانگ وزغ . (فرهنگ اسدی ). آواز وزغ یعنی غوک . (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) : ای دهن بازکرده ابله وارسخنان گفته همچو وغوغ جغز. نجیبی (از لغت نامه ٔ اسدی ).|| آواز سگ . (یادداشت مرحوم دهخدا). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی وق وق وق وق . [ وَ وَ ] (اِ صوت ) وغ وغ . آواز سگ . عوعو. (یادداشت مرحوم دهخدا).- وق وق کردن ؛ عوعوکردن سگ . وغ وغ کردن . وغ وغ صاحب وغ وغ صاحب . [ وَ وَ ح ِ/ ح َ ] (اِ مرکب ) بازیچه یعنی آلت بازیی است کودکان را که آوازی چون آواز مرغابی از آن برآید. (یادداشت مرحوم دهخدا).... وغ وغ صاحاب وغوغ صاحاب یا وغوغ ساهاب (که در منابع مختلف با املاهای بسیار متفاوتی از جمله گاه با قاف و بهصورت: وقوق صاحاب، و گاه یا نوشتن سین به جای صاد، یا ه ... وغ وغ ساهاب وغ وغ ساهاب. [وَ وَ]. (ا. مر. فا). نک. "وغ وغ صاحب" در همین لغتنامه. همچنین نام کتابی (انتقادی/اجتماعی) از صادق هدایت. وَغوَغ ساهاب کتابی ا... وق وق صاحب سگ. جانوری که وق می زند. نوعی بازیچه کودکانه. وق وق صاحب وق وق صاحب . [ وَ وَ ح ِ / ح َ ] (اِ مرکب ) وغ وغ صاحب (در تداول عوام ، صاحاب ) . رجوع به وغ وغ صاحب شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود