اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ول

نویسه گردانی: WL
ول . [ وِ ] ۞ (اِ) شکوفه عموماً و شکوفه ٔ انگور خصوصاً، و آن را به عربی فقاع الکرم خوانند. (برهان ) (از آنندراج ). || گل . (انجمن آرا از مجمع الفرس ) (آنندراج ). وُل در لهجه ها به معنی گل آمده :
مسلسل زلف بر رو ریته [ ریخته ] دیری [ داری ]
ول [ گل ] و سنبل به هم آمیته [ آمیخته ] دیری
پریشان چون کری [ کنی ] آن تار زلفان
به هر تاری دلی آویته [ آویخته ] دیری .

باباطاهر عریان (از حاشیه ٔ برهان قاطع از فرهنگ نظام ).


و به معنی شکوفه نیز فرع همین معنی است . || در تداول لهجه های جنوبی کنایه از معشوق است :
ول من شهربانو نام داره
به دستش شاخه ٔ بادام داره .

؟


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ول خرجی کردن . [ وِ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پول خود را بیهوده خرج کردن . اسراف کردن در هزینه .
ول گویی کردن . [ وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، سخن بیهوده و بی معنی گفتن . یاوه گفتن .
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.