اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ویل

نویسه گردانی: WYL
ویل . [ وی / وَ / وِ ] (اِ) ظفر. (لغت فرس ). فتح و ظفر. نصرت . (برهان ). || فرصت و وقت یافتن کاری به مراد خویش . (برهان ) (انجمن آرا). هنگام یافتن کاری به مراد. (لغت فرس ) :
لَبْت سیب بهشت و من محتاج
یافتن را همی نبینم ویل .

رودکی (از لغت فرس اسدی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
شارل ویل . (اِخ ) ۞ مرکز کمون آردن ۞ از آروندیسمان مه زیر ۞ دارای 22500 تن جمعیت و صنایع ذوب فلز است .
گوسن ویل . [ س َ ] (اِخ ) ۞ بلوک بخش سِن اِاوواز ۞ از ناحیه ٔ پونتواز ۞ در پاریس . این بلوک 9400 تن جمعیت دارد.
ناکس ویل . (اِخ ) ۞ شهری است در قسمت شرقی ایالت تنسی ایالات متحده ٔ امریکا. جمعیت آن 124700 تن است .
ویل وائل . [ وَ لُن ْ ءِ ] (ع اِ مرکب ) مبالغه است ویل را. (منتهی الارب )(اقرب الموارد). رجوع به ویل وئیل و ویل ویل شود.
ویل وئیل . [ وَ لُن ْ وَ ] (ع اِ مرکب ) مبالغه ٔ ویل است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
پوکه ویل . [ پ ُ ک ِ ] (اِخ ) (لورنت ) ۞ ادیب فرانسوی . مولد مرلرولت (اُرن ) [ 1770 - 1838 م . ].
ژاکسن ویل . [ س ُ ] (اِخ ) ۞ نام شهری از ممالک متحده ٔ آمریکای شمالی در فلورید ۞ بر ساحل رود سنت جون ، دارای 173000 تن سکنه .
ژفرسن ویل . [ژِ ف ِ س ُ ] (اِخ ) ۞ نام شهری به اتازونی ، در ایندیانا، دارای 10660 تن سکنه .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
الیزابت ویل . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) ۞ شهری در کنگوی بلژیک ، مرکز ایالتی بهمان نام و جزء ناحیه ٔ کاتانگای بالاست . سکنه ٔ آن 114700 تن و محصول م...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.