هارو
نویسه گردانی:
HARW
هارو. (یونانی ، ص ) شجاع و بهادر. || (اِخ ) نام معشوقه ٔ اندروس . (ناظم الاطباء). نام زن اندروس است و هارو جزیره ای داشت در میان دریا و شبها آتش افروختی تا اندروس به فروغ آتش شناکنان آمدی وپیش هارو رفتی . یک شب بادی شد و آتش را بکشت و اندروس در میان دریا گم شد و بمرد. (برهان ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
هارو. [ رُ ] (اِخ ) ۞ نام شهری از اسپانیا از ایالت لوگرونو ۞ که ده هزار تن سکنه دارد. کرسی ناحیه ای است و تجارت مردم آن شراب است .
هار و هور. [ رُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه ، سخت گرسنه . در غایت گرسنگی . مشتاق طعام .