هاشم
نویسه گردانی:
HAŠM
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن خدیج . از معاصران و نزدیکان یزیدبن حاتم والی مصر بود. صاحب عقدالفرید آرد: روزی ابویقظان القیسی بر یزیدبن حاتم والی مصر وارد شد. حاتم ، هاشم بن خدیج را که در مجلسی حاضر بود اشارت کرد که با ابویقظان لاغی کند. و بر ابویقظان جامه ای وشی و کسائی از خز بود. هاشم او را گفت : خدای را شکر که از عباپوشی به خزپوشی افتاده ای . ابویقظان پاسخ داد: آری ، می بافید، می پوشیم ، شما از ما ممانید و ما از شما. (از العقد الفرید ج 4 ص 128).
واژه های همانند
۱۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن هلال الدمشقی ، مکنی به ابوعقیل . رجوع به ابوعقیل هاشم ... شود.
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن یحیی بن احمد، مشهور به شامی یمنی . از نسل امام هادی یحیی بن الحسین الحسنی العلوی . فقیه و از بزرگان زیدیه و ادب...
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن یحیی الجرمی . محدث است و از ابودعیل روایت کرده . (لسان المیزان ج 6 ص 184).
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ )ابن یزیدبن عبدالملک بن مروان بن الحکم . از فرزندان یزیدبن عبدالملک خلیفه ٔ اموی . (عقدالفرید ج 5 ص 205).
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن یقین . محدث است .
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) عنوان بن عثمان الزبیدی الشامی ، مکنی به ابوالبر. رجوع به ابوالبر، هاشم ... شود.
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) لَبیبة از زنان ادیب ، اهل لبنان که به سال 1882 م . در بیروت به دنیا آمد و از شاگردان ابراهیم الیازجی است و مجله «فتا...
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) (سید...) نجفی . از علماء و زهاد و فقهای شیعه است . وی درباره ٔ شیخ جعفر نجفی صاحب کتاب کشف الغطاء گفته است : هر کس که ...
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ولید، مکنی به ابوطالب . رجوع به ابوطالب هاشم شود.
ام هاشم . [ اُم ْ م ِ ش ِ ] (اِخ ) کنیه ٔ مادر معاویةبن یزیدبن معاویه بود، و او را ام خلف نیز گفته اند. (از مجمل التواریخ و القصص ص 299). و رجو...