هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن یحیی بن احمد، مشهور به شامی یمنی . از نسل امام هادی یحیی بن الحسین الحسنی العلوی . فقیه و از بزرگان زیدیه و ادبای ایشان بود. در سال
1087 هَ . ق .در جدة به دنیا آمد و در صنعاء پرورش یافت . مدتی قضاء صنعاء به وی واگذار گردید. در اوائل خلافت منصور (حسین بن القاسم ) بواسطه ٔ پیوستن به مخالفین وی گرفتارمحنت و عذاب گردید و سپس منصور او را عفو کرد و گرامی داشت . هاشم در سال
1158 هَ . ق . در صنعاء وفات یافت . وی دارای تألیفاتی است که از آنجمله : «نجوم الانظار» که حاشیه ای بر البحر الزخار است ، در فقه و «صیانةالعقائد» و «موارد الظمآن ، المختصر من اغاثة اللهفان » هاشم شاعر نیز بود و طبعی لطیف داشت . از اوست :
و اذا القلب علی الحب انطوی
فاشتراط القرب و اللقیا غریب .
و از همو
: لم یبکنی جورالغرام ، و لاشجی
قل بی المتیم بلیل بسجوعه
لکنه و عدالخیال بوصله
طرفی فرش طریقه بدموعه .
(اعلام زرکلی چ 2 ج 9).